سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اقلیمـ رهایے

یا مَن یبَدِّل السَیئاتِ بالحَسنات ...

اتفاقاتی بعید

    نظر

می کشم بر بوم نقاشی ملاقاتی بعید
با مداد آبی ام در صحن میقاتی بعید
می کشم خود را در آغوشی صمیمانه ترین
می روم از دلخوشی تا ارتفاعاتی بعید
بر سپید اسب او در صبح باران می روم
سمت شوق لایزالی اتصالاتی بعید

می گذارد دست در دستم نگاهم می کند
ذهن من مشتاق ثبت اتفاقاتی بعید
تیک تاک ساعتی آن گوشه نقاشی ام
می کند ترسیم ضربآهنگ اوقاتی بعید
دست باران پاک می شوید تمام حاصلم
میزنم زل بر نزول محتویاتی بعید

واقعیت داشت باران مزد نقاشی من
یک قدم رو به جلو تا واقعیاتی بعید
از دوباره مرد و اسبش را کشیدم با شتاب
زیر باران میشود ممکن ملاقاتی بعید

بر گرفته از آثار ارسالی به جشنواره سراسری طوبی